بیمه رانندگان پلتفرمی؛ عدالت اجتماعی در تقاطع قانون و اقتصاد دیجیتال
✍️سعید باوی – کارشناس امور اجتماعی
شیرین خبر- در دنیای اقتصاد گیگ، جایی که پلتفرمهای تاکسی اینترنتی خود را صرفاً «واسطههای فناوری» معرفی میکنند، واقعیتی کمتر دیدهشده جریان دارد: رانندگانی که ستون فقرات این کسبوکارها هستند، با ناامنی شغلی و فقدان ابتداییترین حمایتهای اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند. یکی از آشکارترین مصادیق این بیعدالتی، عدم پرداخت حق بیمه تأمین اجتماعی توسط پلتفرمهاست؛ مسئلهای که با تکیه بر خلأهای قانونی و تفسیرهای حداقلی از مسئولیت کارفرمایی، به رویهای عادی تبدیل شده است.
پلتفرمهای تاکسی اینترنتی، با استدلالهایی مانند “عدم وجود رابطه استخدامی مستقیم” و “خویشفرما بودن رانندگان”، از تقبل سهم کارفرمایی بیمه شانه خالی میکنند. برای مثال، مدیران این شرکتها تأکید دارند که رانندگان هیچ تعهدی زمانی به پلتفرم ندارند و بنابراین، نمیتوان آنها را کارمند تلقی کرد. اما این استدلال، پوششی برای فرار از مسئولیت است؛ زیرا پلتفرمها کنترل گستردهای بر قیمتگذاری، مسیرها، و حتی مسدودسازی حساب کاربران اعمال میکنند، که اینها نشانههایی از رابطه کارفرمایی است.
بسیاری از این پلتفرمها، بیمه را نه یک تعهد اجتماعی، بلکه هزینهای مزاحم تلقی میکنند. به همین دلیل، رانندگان را به سمت بیمههای خویشفرمایی سوق میدهند؛ گزینهای پرهزینه و اغلب غیرقابل دسترس برای نیروی کاری که با درآمدهای ناپایدار و هزینههای روزافزون زندگی مواجه است.
نگاهی به تجربههای جهانی نشان میدهد که این وضعیت نه اجتنابناپذیر است و نه منحصر به ایران. در بریتانیا، پس از سالها اعتراض و پیگیری حقوقی، دیوان عالی این کشور در سال ۲۰۲۱ رأی داد که رانندگان اوبر «کارگر» محسوب میشوند و از حداقل دستمزد و مزایایی مانند مرخصی و بیمه اجتماعی برخوردارند. این حکم، بهروشنی ادعای «واسطهبودن صرف پلتفرم» را زیر سؤال برد و نشان داد که کنترل الگوریتمی نیز شکلی از کارفرمایی است.
در مقابل، در ایران، رانندگان تاکسی اینترنتی همچنان با درآمدهای پایین، نوسانات شدید معیشتی و ریسکهای جدی شغلی از تصادفات تا فرسودگی جسمی مواجهاند، بیآنکه پشتوانهای برای دوران بیماری، ازکارافتادگی یا سالمندی داشته باشند. اعتراضات پراکنده، تحصنها و کارزارهای مجازی رانندگان، نشانهای روشن از انباشت نارضایتی اجتماعی است؛ نارضایتیای که پلتفرمها اغلب با وعده مذاکره یا ارجاع به آیندهای نامعلوم، آن را به تعویق میاندازند.
این در حالی است که طبق اصل ۲۹ قانون اساسی، تأمین اجتماعی حقی همگانی است و دولت موظف به تضمین آن است. با این حال، پلتفرمها با سوءاستفاده از تعریفهای سنتی و محدود «کارگر» در قانون کار، عملاً از زیر بار این حق شانه خالی میکنند؛ رفتاری که در نهایت، هزینههایش نه به شرکتها، بلکه به دولت و جامعه تحمیل خواهد شد.
ادامه این روند، اقتصاد گیگ را از یک فرصت نوآورانه به نمادی از استثمار مدرن تبدیل میکند؛ جایی که سود خصوصی میشود و ریسکها اجتماعی. زمان آن رسیده است که پلتفرمهای تاکسی اینترنتی، مسئولیت اجتماعی خود را بپذیرند، سهم کارفرمایی بیمه را تقبل کنند و بهجای پنهان شدن پشت واژههای حقوقی، امنیت شغلی و کرامت انسانی رانندگان را در اولویت قرار دهند. عدالت اجتماعی، بدون حمایت واقعی از نیروی کار، صرفاً شعاری توخالی خواهد بود.
