نقش بهرهوری در ارتقای امنیت ملی

این نوشتار با تمرکز بر ضرورت بهرهوری در حوزه امنیت، تلاش میکند تا مفهومی نوین از «امنیت بهرهور» را تشریح و راهکارهای عملیاتی آن را با توجه به شرایط خاص کشور ارائه کند.
احمدرضا ملکی، کارشناس منابع انسانی سازمان مدیریت و برنامهریزی استان خوزستان در یادداشتی در پایگاه خبری بهرهورنیوز نوشته است:
امنیت ملی، بهعنوان بنیادیترین پیششرط توسعه پایدار، همواره در کانون توجه سیاستگذاران و استراتژیستها قرار داشته است. با این پیش فرض، رویکردهای سنتی که امنیت را صرفاً با افزایش منابع (بودجه، نیروی انسانی و …) هممعنی میدانند، در دنیای پیچیده و پرتحول کنونی، دیگر کارایی لازم را ندارد.
این نوشتار با تمرکز بر ضرورت بهرهوری در حوزه امنیت، تلاش میکند تا مفهومی نوین از «امنیت بهرهور» را تشریح و راهکارهای عملیاتی آن را با توجه به شرایط خاص کشور ارائه کند.
با بررسی چالشهای ژئوپلیتیک و امنیتی داخلی، این نکته آشکار میشود که بهرهوری در امنیت نه یک انتخاب و ترجیح، بلکه یک ضرورت راهبردی برای تأمین امنیت پایدار، تقویت حاکمیت و تسهیل توسعه اقتصادی است. در نهایت، اصول و توصیههای مدیریتی برای حرکت به سمت یک مدل امنیتی هوشمند، پیشگیرانه و کارآمد ارائه میشود.
از امنیت سنتی تا امنیت بهرهور
امنیت ملی، بهمثابه یک کالای ضروری، زیربنای ثبات و رشد هر جامعهای است. در تعریف کلاسیک، امنیت معمولاً با توانایی کشور در دفع تهدیدات خارجی و مدیریت بیثباتیهای داخلی شناخته میشود.
با این حال، تحولات سریع در ماهیت تهدیدات (مانند جنگهای ترکیبی، حملات سایبری و تروریسم نوین) و محدودیت منابع، رویکرد صرفاً “بودجهمحور” به امنیت را ناکارآمد کرده است. در همین راستا، مفهوم بهرهوری، که معمولاً در حوزههای اقتصادی مطرح میشود، به شکلی فزاینده در مدیریت امنیت نیز اهمیت یافته است.
بهرهوری در امنیت به معنای دستیابی به حداکثر اثربخشی در حفظ امنیت با استفاده بهینه از منابع است. این رویکرد، نه تنها هزینهها را کاهش میدهد، بلکه کیفیت و سرعت واکنش به تهدیدات را نیز به شکل چشمگیری ارتقاء میبخشد.
مبانی نظری امنیت و بهرهوری
امنیت ملی و توسعه پایدار: رابطه میان امنیت و توسعه یک رابطه دوطرفه و همافزاست. امنیت، با ایجاد محیطی قابل پیشبینی و عاری از ریسک، به سرمایهگذاران داخلی و خارجی اطمینان میبخشد و به موتور محرکه رشد اقتصادی تبدیل میشود. در مقابل، توسعه اقتصادی نیز با تقویت زیرساختها، کاهش فقر و افزایش رضایت عمومی، خود به تقویت امنیت ملی منجر میگردد. در شرایطی که یک کشور (مانند ایران در منطقه خاورمیانه) در معرض تهدیدات مداوم قرار دارد، این رابطه حیاتیتر میشود.
تعریف و ابعاد بهرهوری در حوزه امنیت: بهرهوری در حوزه امنیتی را میتوان بهعنوان نسبت خروجی (میزان امنیت حاصلشده) به ورودی (منابع مصرفشده نظیر بودجه، نیروی انسانی و فناوری) تعریف کرد. این مفهوم فراتر از “کارایی” صرف است؛ کارایی به معنای انجام صحیح کارهاست، در حالی که بهرهوری به معنای انجام کارهای صحیح به شیوهای کارآمد است. ابعاد بهرهوری امنیتی شامل موارد زیر است:
اثربخشی: توانایی در شناسایی، پیشگیری و خنثیسازی موفق تهدیدات.
کارایی: انجام وظایف امنیتی با حداقل مصرف منابع.
پاسخگویی: سرعت و دقت در واکنش به بحرانها و تهدیدات.
تحلیل وضعیت امنیتی ایران(چالشها و ضرورت تحول)
ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک خود در یک منطقه استراتژیک، با طیف وسیعی از چالشها روبروست که لزوم تحول در رویکردهای امنیتی را دوچندان میکند.
چالشهای ژئوپلیتیک و منطقهای: منطقه خاورمیانه، کانون تنشهای مداوم، جنگهای نیابتی و رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است. این شرایط، تهدیدات خارجی و نفوذ عوامل بیثباتکننده را افزایش میدهد.
تهدیدات داخلی و امنیت اقتصادی: علاوه بر تهدیدات خارجی، چالشهای اقتصادی و اجتماعی داخلی نیز میتوانند به بیثباتی امنیتی منجر شوند. ناامنی اقتصادی، به خودی خود، یک تهدید امنیتی محسوب میشود که به سرمایهگذاری آسیب میزند و زمینه را برای نارضایتیهای اجتماعی فراهم میکند.
لزوم تأمین امنیت پایدار: با توجه به این چالشها، تأمین امنیت پایدار که قادر به پیشگیری از تهدیدات و انعطافپذیری در برابر شوکها باشد، برای رشد اقتصادی و جذب سرمایه یک ضرورت انکارناپذیر است.
راهکارهای عملیاتی برای ارتقای بهرهوری امنیتی (از ایده تا عمل)
این بخش، چهار محور اصلی برای ساختاردهی یک سیستم امنیتی بهرهور را معرفی میکند. هدف این است که با ارائه جزئیات و مثالهای ملموس، راهکارهای نظری به ابزارهایی عملی و قابل اجرا تبدیل شوند.
یک. بهرهگیری هوشمندانه از فناوریهای نوین و تحلیل کلاندادهها
استفاده از فناوری، دیگر یک مزیت نیست، بلکه یک ضرورت برای پیشی گرفتن از تهدیدات پیچیده است. بهرهوری در این بخش از طریق هوشمندسازی و اتوماسیون حاصل میشود:
تحلیل پیشبینیکننده: این رویکرد به جای واکنش به تهدیدات، به پیشبینی آنها میپردازد. سامانههای هوش مصنوعی با تحلیل دادههای انبوه از منابع مختلف نظیر شبکههای اجتماعی، گزارشهای اطلاعاتی و دادههای جغرافیایی، میتوانند الگوهای پنهان را کشف کنند.
مدیریت بهینه منابع با الگوریتمها: ابزارهای هوشمند میتوانند به تخصیص منابع امنیتی کمک کنند. برای مثال، استفاده از نرمافزارهای بهینهسازی میتواند مسیرهای گشتزنی تیمهای امنیتی را به گونهای برنامهریزی کند که در کمترین زمان، بیشترین پوشش منطقه ای را داشته باشند.
اتوماسیون و پایش هوشمند: اتوماسیون، کارهای تکراری و طاقتفرسا را از دوش نیروهای انسانی برمیدارد. سامانههای نظارتی هوشمند میتوانند به طور خودکار تصاویر دوربینها را برای شناسایی اشیاء مشکوک یا رفتارهای غیرعادی بررسی کرده و فقط موارد مهم را برای تصمیمگیری نهایی به اپراتور انسانی ارجاع دهند.
دو. توانمندسازی سرمایه انسانی و مدیریت دانش سازمانی
هیچ فناوری بدون متخصصان کارآمد نمیتواند مؤثر باشد. بهرهوری در این بخش از طریق آموزش مداوم، تخصصگرایی و حفظ دانش به دست میآید:
آموزش مبتنی بر مهارتهای نوین: آموزشهای سنتی دیگر کافی نیست. نیروهای امنیتی باید به مهارتهای جدیدی مجهز شوند، مانند دانش تحلیل داده برای کارشناسان و مهارتهای روز فناوری اطلاعات برای تیمهای سایبری.
ایجاد یک فرهنگ اشتراک دانش: تجربه هر عملیات، یک منبع ارزشمند است. ایجاد مکانیزمی برای حفظ و اشتراک این تجربیات، از تکرار اشتباهات جلوگیری میکند. برای مثال، تأسیس یک “مرکز مدیریت دانش” که در آن، گزارشهای عملیاتی، تجربیات موفق و ناموفق، و راهکارهای نوآورانه مستند و در اختیار تمامی نهادهای امنیتی قرار گیرد؛ می تواند بسیار سودمند باشد.
تخصصگرایی و تیمهای چابک: به جای ساختارهای سنتی و بزرگ، تیمهای کوچک و تخصصی میتوانند سریعتر و مؤثرتر عمل کنند و به سرعت به تهدیدات نوظهور واکنش نشان دهند.
سه. پیادهسازی رویکرد مدیریت ریسک هوشمند
یک سیستم بهرهور، بر پیشگیری تمرکز دارد نه درمان. این رویکرد با شناسایی و مدیریت ریسکهای احتمالی، منابع را به شکل هدفمندتری استفاده میکند:
ارزیابی مستمر و پویای ریسک: رویکرد هوشمند، ارزیابی ریسک را به یک فرایند ثابت و سالانه محدود نمیکند، بلکه آن را به صورت لحظهای و پویا انجام میدهد. این کار اجازه میدهد منابع بیشتری به بخشهای حیاتی و آسیبپذیرتر اختصاص یابد.
تمرکز بر پیشگیری: رویکرد پیشگیرانه، هزینههای احتمالی ناشی از یک بحران را به شکل چشمگیری کاهش میدهد. برای مثال، بهجای اینکه منتظر وقوع یک حمله تروریستی یا سایبری باشیم، با سرمایهگذاری بر روی سیستمهای اطلاعاتی و تحلیل تهدید، میتوان از وقوع آن پیشگیری کرد.
چهار – همافزایی ساختاری و مدیریت یکپارچه
بسیاری از ناکارآمدیها ناشی از نبود هماهنگی میان نهادهای مختلف است. بهرهوری از طریق حذف موازیکاری و ایجاد یکپارچگی حاصل میشود:
سامانههای یکپارچه اطلاعاتی: ایجاد یک بستر امن و مشترک برای تبادل اطلاعات میان نهادهای امنیتی ضروری است تا تمامی تصمیمگیران، تصویر واحدی از وضعیت داشته باشند.
فرماندهی و کنترل یکپارچه: در شرایط بحران، سرعت تصمیمگیری حیاتی است. تشکیل ستادهای بحران با حضور نمایندگان تامالاختیار از تمامی نهادهای مرتبط، تحت یک فرماندهی واحد، بوروکراسی را حذف کرده و امکان واکنش سریع و هماهنگ را فراهم میآورد.
نتیجهگیری و توصیههای راهبردی
در نهایت، تحول در حوزه امنیت ملی از یک مدل سنتی و منابعمحور به یک مدل بهرهور و هوشمند، یک ضرورت استراتژیک است. با توجه به شرایط منطقهای و چالشهای متنوع، تأمین امنیت پایدار تنها با بهکارگیری هوشمندانه منابع امکانپذیر خواهد بود.
سرمایهگذاری در فناوری: اختصاص بودجهای هدفمند به تحقیق و توسعه در زمینههای هوش مصنوعی، امنیت سایبری و تحلیل دادهها.
اصلاح ساختارها: بازنگری در ساختارهای سازمانی و فرآیندهای مدیریتی برای افزایش همافزایی و کاهش بوروکراسی.
توسعه منابع انسانی: تدوین یک برنامه جامع برای آموزش و تربیت نسل جدیدی از متخصصان امنیتی با مهارتهای تحلیلی و تکنولوژیک.
فرهنگسازی: ترویج فرهنگ بهرهوری و کارایی در میان مدیران و پرسنل امنیتی.
با اتخاذ این رویکردها، نه تنها میتوان امنیت کشور را در برابر تهدیدات جدید تقویت کرد، بلکه حوزه امنیتی را به یک موتور محرکه برای رشد و توسعه ملی تبدیل نمود.