ما صدای داغ جنوبیم؛ روایتگرانی که حقیقت را با گرمای جنوب می نویسند

شیرین خبر، در خوزستان، جایی که خورشید مرداد بیرحمانه میتابد و کارون آرام ولی پرقصه جاری است، خبرنگار بودن تنها یک شغل نیست؛ رسالتی است برای شنیدن صدای بیصداها و ثبت حقیقت، حتی زیر آفتاب پنجاه درجه و میان طوفان خاک و بی آبی .
دلنوشته: ر، صفری
اینجا خوزستان است…
سرزمینی که آفتابش از صبح تا شام بر شانهها سنگینی میکند و نسیمش بوی نخل و خاک بارانخورده میدهد. در چنین دیاری، خبرنگار بودن یعنی هر روز رفتن به دل ماجرا، حتی وقتی گرمای هوا نفس را میگیرد و گردوغبار، چشم را میبندد.
خبرنگاران خوزستانی روایتگرانی هستند که حقیقت را در میان نخلهای سوخته از بیآبی، در چهرهی کارگران عرقریزان، و در نگاه مادرانی که چشم به جاده دارند، جستوجو میکنند. آنان نه تنها خبر را ثبت میکنند، که ضربان زندگی را مینویسند.
روز خبرنگار برای ما یک تاریخ ساده روی تقویم نیست؛ یادآور روزهایی است که با کفشهای خاکی و دوربین خسته، از سیلابهای سهمگین تا جشنهای محلی، از میدان جنگ تا صفوف همبستگی، روایتگر این مردم بودهایم.
در این سرزمین، خبرنگار بودن یعنی ایستادن در صف اول، حتی وقتی سایهای برای پناه گرفتن نیست. یعنی نوشتن با دلی که از جنس مقاومت است، و شنیدن صداهایی که شاید هرگز به تیتر اول نرسند، اما شایسته شنیده شدناند.
به نام کارون، به نام حقیقت، به نام مردمی که زیر این آفتاب زندگی میکنند؛ روز همهی خبرنگارانی که صدای جنوب را به جهان رساندهاند و هرگز قلمشان را به سکوت نفروختهاند.