روایتگران بیصدا؛ نگاهی متفاوت به روز خبرنگار

در روز خبرنگار، معمولاً از آنهایی حرف زده میشود که روایت میکنند، پیگیری میکنند و مینویسند. اما راستش را بخواهید، اینبار دلم میخواهد از کسانی بگویم که خودشان روایت نمیشوند، اما همیشه در دلِ روایتها حضور دارند.
شیرین خبر، آدمهایی که شاید در هیچ تیتر و خبری نباشند، اما کارشان، جزئی از زندگی روزمره همهی ماست.
مثل همین حالا که بدون مکث از کارت بانکیمان استفاده میکنیم، تماس تصویریمان بیوقفه وصل است، پیام تبریک یا تسلیتمان دقیقاً در همان لحظهای که باید، میرسد، یا حتی وسط یک سفر، بیدردسر فیلم میبینیم.
کمتر کسی به این فکر میافتد که پشت این “سادگی”، چه میزان دقت، تلاش و تعهد نهفته است.
چیزهایی که ساده به نظر میرسند، معمولاً پیچیدهترینها هستند؛ فقط خوب مدیریت شدهاند.
پشت این روان بودن ارتباطات، پشت این “همیشه در دسترس بودن”، انسانهایی هستند که نه اسمشان را میدانیم، نه تصویری از آنها دیدهایم، اما همیشه هستند؛ همیشه آماده، همیشه در صحنه.
کارکنان شرکت مخابرات ایران از آن دستهاند.
آدمهایی که در دل شهرها تا دورترین روستاها، از مرزهای دوردست تا عمق کوهها و کویرها، در گرما و سرما، شب و روز، بیوقفه در تلاشند تا ارتباط پایدار بماند.
در روزهایی مثل نوروز و اعیاد، در ازدحام مراسم مذهبی مثل محرم و اربعین، حتی در دل بحرانهایی چون زلزله، سیل یا جنگ — ارتباط باید برقرار بماند.
و این یعنی آمادهباش دائمی؛
یعنی آدمهایی که “تعطیلی” برایشان معنا ندارد، چون کاری که میکنند، باید همیشه جاری باشد…
در شرجی و گرمای بالای ۵۰ درجهی خوزستان یا سرمای استخوانسوز آذربایجان، این تلاشگران، بهجای خانه و خانواده، در ایستگاههای تقویت شبکه حضور دارند؛ ایستگاههایی که شاید موقتی باشند، اما درست در همان لحظهای که باید، تفاوت میسازند.
شبکهای که ما هر روز بیدغدغه به آن وصل میشویم، نتیجهی تلاش همین آدمهاست.
فیبرهای نوری، مسیرهای جایگزین، ژنراتورها، باتریهای پشتیبان، سیستمهای انتقال و خنککننده و دهها جزء دیگر، از پیش آمادهاند تا اگر حتی اختلالی هم رخ داد، ما چیزی احساس نکنیم.
ارتباط، بیوقفه ادامه دارد… چون در پسِ آن، آدمهایی هستند که با دانش، تعهد و سکوت، حامیِ این جریاناند…
در روزهایی که همه تعطیلاند، اتاقهای مانیتورینگ مخابرات، روشناند؛ با شیفتهای شبانهروزی و چشمهایی که بیوقفه بر وضعیت شبکه نظارت دارند، تحلیل میکنند، تصمیم میگیرند و اگر نیاز باشد، فوراً وارد عمل میشوند.
برای همین هم هست که گاهی، درست وقتی انتظارش را نداریم، همهچیز درست کار میکند؛ چون کسانی پشت صحنهاند که اگرچه دیده نمیشوند، اما همیشه هستند.
از پیام عاشقانهای در شب یلدا، تا تماسی اضطراری در دل زلزله، یا یک زنگ ساده در مسیر پیادهروی اربعین؛
ارتباط فقط با کابل و دکل و سرور زنده نمیماند؛
با “تعهدِ” آدمهایی ادامه پیدا میکند که باور دارند کارشان مهم است، حتی اگر هیچکس نامشان را نداند.
و حالا که تقویم، روز خبرنگار را نشان میدهد، ترجیح میدهم اینبار نه از قلم و گزارش، بلکه از کسانی بنویسم که امکان همین نوشتن و روایتها را فراهم میکنند؛ همانهایی که اگر نباشند، نه ارتباطی هست، نه پیامی، نه حتی امکانی برای انتشار همین کلمات ساده…
از آنهایی که دیده نمیشوند، اما همیشه هستند…
این یادداشت، ادای احترامیست به ستونهای ناپیدای شبکه ارتباطی این سرزمین؛
به متخصصان، تکنسینها، کارشناسان و تلاشگران خاموشِ عرصه مخابرات، که بیادعا، اما با تمام توان، ایستادهاند پشت این «ساده بودنها»…
و اگر آنها نبودند، بسیاری از قصّهها، اصلاً روایت نمیشدند…
عباس شاخی – اهواز