• شنبه / ۱۲ آبان ۱۴۰۳
  • دسته‌بندی: یادداشت
  • کد خبر: 2024020701207

۱۳آبان؛ روزی برای ایستادن مقابل فراموشی و فریب

۱۳آبان؛ روزی برای ایستادن مقابل فراموشی و فریب

در تقویم ایران، برخی روزها نه فقط خاطره‌اند، بلکه هشدارند؛ هشدارهایی برای آنکه فراموش نکنیم در کجای تاریخ ایستاده‌ایم و در برابر کدام جریان ایستادگی کرده‌ایم. ۱۳ آبان از همین جنس روزهاست؛ روزی که تقابل ایران با سیاست‌های خصمانه، مداخله‌گرایانه و استکباری آمریکا، نه در شعار، که در عمل معنا پیدا کرد. این تقابل نه حاصل تعصب کور، که محصول تجربه‌ای تلخ از یک قرن سیاست‌ورزی ایالات متحده در منطقه و به‌ویژه در ایران است.

شیرین خبر- آمریکا در ذهن بسیاری، نماد پیشرفت، نظم و قانون است؛ اما این تصویر خوش آب و رنگ، در مواجهه با واقعیت رفتارش در قبال کشورهای مستقل، رنگ می‌بازد. ایران پس از انقلاب اسلامی، به نماد ایستادگی در برابر همین نظم خودخوانده جهانی تبدیل شد و طبیعی بود که بهای استقلال خود را با سنگین‌ترین فشارها بپردازد.

اما آنچه آمریکا را در ذهن ایرانی‌ها به «شیطان بزرگ» تبدیل کرد، نه فقط تحریم یا تهدید نظامی، که مجموعه‌ای از اقدامات ریز و درشتی بود که زندگی مردم را نشانه گرفت؛ از نخبگان گرفته تا کودکان بیمار.

تحریم؛ چهره بی‌نقاب یک جنگ مدرن
تحریم، اگرچه در لغت به معنای «محروم‌سازی» است، در دنیای واقعی ابزار مدرن جنگی است که شلیک نمی‌کند، اما می‌کشد. طی دهه‌های گذشته، آمریکا با اعمال تحریم‌های یک‌جانبه و گسترده، تلاش کرده است ایران را از مسیر استقلال اقتصادی و توسعه باز دارد. اما آنچه این تحریم‌ها را به جنایتی علیه بشریت بدل می‌کند، نه محدود کردن بانک‌ها یا صنعت نفت، بلکه هدف قرار دادن دارو، غذا و تجهیزات پزشکی است.

وقتی کودکی مبتلا به بیماری خاص به داروی حیاتی‌اش دسترسی ندارد؛ وقتی مادری برای شیمی‌درمانی فرزند سرطانی‌اش باید ماه‌ها در صف بماند؛ آنچه رخ داده یک تصمیم اقتصادی نیست، بلکه یک فاجعه انسانی است. اینجا سیاست، از آستانه اخلاق عبور می‌کند و به فریبکاری عریان تبدیل می‌شود.

یکی دیگر از ابعاد کمتر گفته‌شده سیاست ضدایرانی آمریکا، تلاش برای بایکوت رسانه‌ای ایران در سطح جهانی است. قطع پخش شبکه‌های تلویزیونی ایرانی، تحریم زیرساخت‌های فناوری، و محدودسازی رسانه‌های مستقل همگی نشانه‌هایی است از ترس از «صدای دیگر». آمریکا که خود را داعیه‌دار آزادی بیان می‌داند، دقیقاً زمانی که روایت متفاوتی از تحولات جهانی مطرح می‌شود، شمشیر سانسور را از رو می‌بندد.

از خاورمیانه تا آمریکای لاتین، نمونه‌های بی‌شماری از دخالت مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا در امور داخلی کشورها وجود دارد. در مورد ایران، این مداخلات شکل‌ها و ابعاد گوناگونی به خود گرفته‌اند؛ از حمایت از صدام در جنگ هشت‌ساله، تا نقش‌آفرینی در آشوب‌های داخلی، از طراحی تحریم‌های فلج‌کننده تا ترور دانشمندان هسته‌ای.

این اقدامات نه صرفاً نقض قوانین بین‌المللی، که تجاوز به کرامت یک ملت مستقل است. در جهانی که حقوق بشر به ابزاری برای فشار سیاسی تبدیل شده، حقیقت بیش از هر زمان دیگری نیازمند فریاد زدن است.

بلوک دارایی‌ها و منابع مالی ایران در بانک‌های بین‌المللی، توقیف نفتکش‌ها، و مصادره اموال متعلق به ملت، همگی نشانه‌هایی از تضاد آشکار گفتار و کردار آمریکا هستند. در حالی که خود را مهد قانون می‌داند، در برخورد با ایران، به رویه‌هایی متوسل می‌شود که بیشتر به قانون جنگل شباهت دارند.

آنچه فراموش نمی‌شود
۱۳ آبان یک روز نیست؛ یک نشانه است. نشانه‌ای از این‌که استقلال هزینه دارد و ایستادگی، تنها راه عبور از عصر سلطه است. اگر نسل‌های گذشته با تظاهرات در برابر سفارت آمریکا این پیام را منتقل کردند، نسل امروز باید با روشنگری و مقاومت مدنی، ادامه‌دهنده همان مسیر باشد.

امروز شاید دیگر حمله نظامی دغدغه اصلی نباشد، اما جنگ رسانه‌ای، تحریم اقتصادی، و ترور فرهنگی جای آن را گرفته‌اند. مقابله با این نوع تهدیدات، نیازمند بیداری مداوم، درک عمیق و امید جمعی است.

تا زمانی که ملت‌ها صدای واقعی خود را بازیابند و باور کنند که می‌توانند مستقل بایستند، ۱۳ آبان زنده خواهد ماند؛ نه فقط در خاطره‌ها، بلکه در کنش‌ها.
نگارنده_ معصومه صالحی

برچسب ها:
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

اخبار پربازدید