• شنبه / ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • دسته‌بندی: فرهنگ
  • کد خبر: 2024020693297

نقدی بر مجموعه شعر چتر مرا بردار

نقدی بر مجموعه شعر چتر مرا بردار

چتر مرا بردار سروده ی جناب حمداله احمدی شاعری از دیار جنوب شهرستان رامهرمز
گاهی برای از این دست نوشتن نوبت یا به ما نمیرسد و یا اگر برسد خیلی دیر میرسد از آن رو میگویم که آنچه گفتنی بود را اساتید بزرگی همچون دکتر حمدالله آصفی ودکتر امبر مهرداد امیری در مقدمه ی این اثر خوب ، پیش از من گفته اند که از این رو جای خرسندی است که خواندم و بیشتر آموختم اگر چه برای بهتر نوشتن و حرف تازه گفتن اجالتا عرصه تنگ و کاراندکی دشوار شده است .
عجیب نیست اگر شعر را اعجاز کلام بنامیم ، و به شاعر ان القاب فراوان دهیم از جمله کیمیاگران سخن که مس را طلا میکنند و جهانی را اغوای هنر خویش ، معجزه میکنند پیامبر گونه و جا میدهند در یایی را در فنجانی که خود شرح مفصل بخوان از این مجمر !
به سراغ احمدی میرویم و فرزند روان طبعش این تازه متبلور شده که نامش “چتر مرا بردار” است .
سخن از ادیبان در میان راندن جراتی میخواهد حریف افکن دنیا دنیای رقابت است رقیب که میدان دار باشد
چالش در افتادن با او سخت تر هم میشود اما از رقیب خوش فن وبیان نباید سرسری گذشت که در دیارشعر،خود سری دارد و سامانی ….
پیش تر از جناب احمدی کوتاه و مختصر نوشته بودم و هنوز رای ام همان است که گفته ام
احمدی، این خود خودش را در نوشته هایش به سادگی میتوان جست چون کلامش خبر میدهد از از روزگارش
ساده و بی الایش چونان رودی که مسیرش را انگار از قبل میداند و بی هیچ واهمه یی سرازیر میشود از کوهساران
تا برسد به دریایی بیکران و بعد بخوانیش اقیانوس .
نمیخواهم یکی یکی به سراغ ابیات بروم که اینجا چه گفت و آنجا چه میگوید هر کدام شاخه یی از چشمه سار این
ذوق وصف ناپذیر اند که هم امتداد دارند و هم بهم پیوستگی اگر چه بی مایه فطیر است و نمیشود که نگفت :
نشستم تا سپیده درد و دل با روسری کردم
و همچون شهریار از دور یادی از پری کردم …
شبی دم خور شدم با حضرت ابلیس چشمانت
منی که سالها در خلوتم پیغمبری کردم…
همزات پنداری و مکاشفه دو عنصر مترقی شعر امروز ماست جایی که شاعر خود را به هر دری میزند تا نیستان خیالش را به سازی غم انگیز در رسای یار بنشاند درونش را پیغمبری میبیند که از دم خوری با ابلیس ابایی ندارد
چون غم عاشق درفراق یار نه پیغمبری میشناسد نه ابلیس بودن را .
گاهی احمدی را در سروده هایش ستیزه گری میبینم که با شعر سر جدال دارد
باید فرو بریزم و از نو بنا شوم
تا از شیار کهنه تنی ها رها شوم
شاعر برون افکن قهرمان داستان شعر خودش نیز میتواند باشد گاهی گرم نیشتر زدن به خود میشود اما گاهی هم برمیگردد به فروتنی و خود شناسی با نوعی جهان بینی که برایش سر آغاز هر مکاشفه یی است از قید و بند رها میشود و خود را معلق در فضایی میبیند بدور از هر هیاهویی آنجا که گوته میگوید: همه چیز ساده تر از آن “چیزی است که تو فکر میکنی و در عین حال پیچیده تر از آنی که تصورش را در ذهن داری ”

از تعاریف که بگذریم نقد های جدی هم دارم که اشاره خواهم کرد. در جاهایی از کتاب در زبان رنگ کهنگی میبیم ، اگر چه شاعر با صرف واژگانی امروزی سعی در بروز کردن زبان شعرش داشته اما این بزک هم کمکی به بهتر شدن شعر نکرده آنجا که میگوید :
کشیدی آتش آنشب لحظه های ایده آلم* را
به خاکستر نشاندی تخت جمشید خیالم را
و یا در جایی دیگر با این شعر روبرو میشویم :
دورم نزن که هست بلیطم گران هنوز
مهمان پذیر ساک من است آسمان هنوز…
بارها گفته ام که فضا سازی و ایجاد فضای مناسب برای خلق محتوا در شعر مهمترین اصل و رکن سرایش است . نمیشود تنها با استفاده از چند واژه شعر را امروزی کرد احمدی خوب میداند که همو از شعر چه میخواهد و هم شعر از او، تقابل تقابلیست ساختار شکن که بسامدش را میتوان در این بیت زیبا در شعر جناب احمدی دید :
تمام زخم ها از این مصیبت زخم بر دوشند
تمام ساز ها در پرده های خویش خاموشند
نه تنها شهر ها و جاده ها حتی بیابانها
به رنگ کبکها این روزها خاکستری پوشند
و یا در جایی دیگر ی از او میخوانیم :
تا بجنگم در خودم مرد قدر کم داشتم
بت فراوان دیده ام در خود تبر کم داشتم …
خیلی وقتها سرایش بر مبنای سلیقه است که این سلیقه بیشتر در انتخاب واژه ها و چیدمان جمله یا مصرع اعمال میشود بدیهی استفاده از واژه یی پسند من نباشد اما برای دیگری خوش نشسته باشد پس خیلی روی این مباحث نباید انرژی صرف کرد در طول مطاله ی مجموعه ی چتر مرا بردار با این اختلاف سلیقه ها برخورد های زیادی داشتم. اما در مجموع کتاب را کتاب خوبی دیدم اگر چه نقد هایی به چگونگی چاپ هم دارم مثلا اینکه شعر ها به جای نام گذاری شماره گذاری شده بودند و یا فهرستی برا ی جستجوی شعر وجود نداشت که البته این بیشتر برمیگردد به کم کاری ناشر تا خود شاعر و شاید هم مدیر هنری مجموعه هر چند از زیبایی طرح جلد نباید غافل شد .
چتر مرا بردار چهارمین اثر چاپی جناب احمدی میباشد و میباید ایراد ها به حد اقل میرسید اما بی شک همین نیز تجربه یی خواهد شد برای آثار بعدی که بنده امیدوارم شاهد این مهم باشم .
برای حمداله احمدی و دوستان همراه در این مجموعه آرزوی موفقیت دارم
مهرداد سپهری
بیست و یکم فروردین یکهزارو چهارصدو سه خورشیدی

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

اخبار پربازدید