صنعت در خدمت آینده خوزستان/ بازتعریف مسئولیت اجتماعی صنایع در آموزش
شیرین خبر- نقش و جایگاه مسئولیت اجتماعی شرکتهای بزرگ، در استان خوزستان، امروزه بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. خوزستان سرزمینی است که دههها بارِ توسعه صنعتی کشور را بر دوش کشیده؛ استانی که با نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد، کشاورزی و صنایع نیشکر شناخته میشود و صنایع بزرگ در چهار گوشه آن گسترده شدهاند. از شرکتهای پتروشیمی و پالایشگاه در جنوب تا صنایع نفتی دشت آزادگان و سایتهای نیشکر و کشاورزی صنعتی، همه این مجموعهها بهنوعی از منابع سرشار استان بهرهمند شده و در رشد اقتصادی کشور نقشآفرین بودهاند.
اما در کنار این ظرفیتهای بزرگ اقتصادی، هنوز بخشهایی از خوزستان با کمبودهای جدی در زیرساختهای آموزشی مواجه است. مناطقی مانند دشت آزادگان، هویزه، غیزانیه، کارون، باوی، حمیدیه، ایذه، اندیکا، لالی و بسیاری از نواحی روستایی و مرزی، همچنان با مدارس فرسوده، فضاهای آموزشی ناکافی، نبود آزمایشگاه و کارگاه مهارتی، کمبود امکانات ورزشی و فرهنگی و حتی حضور مدارس کانکسی روبهرو هستند. این فاصله، مسئولیت اجتماعی صنایع را از یک رفتار داوطلبانه به ضرورتی اخلاقی، اقتصادی و توسعهای تبدیل کرده است؛ ضرورتی که بر اساس آن، شرکتها موظفاند بخشی از توان و منافع خود را صرف بهبود کیفیت زندگی و آموزش جامعه میزبان کنند.
صنایع بزرگ از منابع طبیعی و انسانی این استان بهره میبرند و طبیعتاً بخش مهمی از تعهدشان باید معطوف به تقویت زیرساختهای آموزشی باشد. از سوی دیگر، همین صنایع در آینده به نیروی انسانی متخصص و ماهر نیاز دارند و سرمایهگذاری در آموزش نه هزینه، بلکه سرمایهگذاری بلندمدت برای آینده خود آنهاست. نوسازی مدارس، تجهیز کارگاههای فنی و آزمایشگاههای علمی، توسعه فضاهای مهارتآموزی، ایجاد مراکز فرهنگی و ورزشی در کنار مدارس، حمایت از معلمان و برنامههای ارتقای کیفیت آموزشی، و پشتیبانی از دانشآموزان مستعد و کمبضاعت از جمله اقداماتی است که میتواند تأثیر مستقیم و پایدار بر توسعه انسانی در مناطق محروم داشته باشد.
اجرای این اقدامات زمانی به نتیجه واقعی میرسد که در قالب یک چارچوب مشترک و هماهنگ انجام شود. یک مدل همکاری سهجانبه میتواند مسیر توسعه آموزشی را منسجمتر کند؛ مدلی که در آن شرکتهای بزرگ تأمینکننده منابع مالی و مدیریتی پروژهها باشند و دستگاه های حاکمیتی لز جمله ادارهکل آموزشوپرورش و سازمان فنی و حرفه ای وظیفه نیازسنجی دقیق، برنامهریزی و نظارت را بر عهده بگیرند، و سازمانهای مردمنهاد، شوراهای محلی و حتی دهیاری ها در اجرا، نظارت اجتماعی و تضمین شفافیت مشارکت کنند. چنین همافزایی، امکان هدایت منابع به سمت اولویتهای واقعی را فراهم کرده و از پراکندگی و اقدامات نمایشی جلوگیری میکند.
با توجه به آنچه گفته شد، سرمایهگذاری در آموزش، متضمن بازگشت بلندمدت اجتماعی و اقتصادی است. تجربه کشورهای توسعهیافته نشان داده است که صنایع زمانی ماندگار، مؤثر و مورد اعتماد جامعه خواهند بود که بخشی از توان خود را صرف رشد نسل آینده کنند. خوزستان با وجود همه رنجهای تاریخی و محرومیتهای انباشته، ظرفیت انسانی عظیمی دارد که اگر پرورش یابد، آینده استان و حتی کشور را متحول خواهد کرد.
اکنون زمان آن رسیده است که شرکتهای بزرگ در خوزستان، از اقدامات مقطعی و نمادین عبور کرده و با نگاهی بلندمدت و راهبردی، به شکلگیری یک برنامه جامع آموزشی در مناطق کمتر برخوردار کمک کنند؛ برنامهای که نتیجه آن ارتقای کیفیت آموزش، تقویت امید اجتماعی و کاهش شکافهای توسعهای در این استان خواهد بود. چنین مسیری، نهتنها مسئولیت اجتماعی شرکتها را معنا میبخشد، بلکه آیندهای مطمئنتر برای خوزستان و نسلهای بعدی رقم میزند.
« *مهستا هفت شایجانی* »
*فعال اجتماعی و کارشناس ارشد علوم تربیتی*
